«عوامل سمی» در «بدحالی» دانش آموزان نقش نداشت
«عوامل سمی» در «بدحالی» دانش آموزان نقش نداشت
بر اساس این بیانیه عوالی چون «بُمبک بدبو»، «افشانه‌های اشک‌آور و گاز فلفل»، «وجود عاملِ بودار در محیط»، وجود اهداف ضدامنیتی و ضدمردمی» و «هراس جمعی» در «ایجاد یا القای بدحالی» در میان دانش‌آموزان نقش داشته‌اند
وزارت اطلاعات در بیانیه‌ای درباره موضوع «بدحالی دانش‌آموزان» در مدارس توضیحاتی ارائه کرد. این وزارتخانه در بیانیه خود آورده است که عواملی که باعث ایجاد بدحالی در دانش‌آموزان شده است، «عوامل سمی» نبوده‌اند اما پای عوامل دیگری در این‌باره مطرح بوده است. این وزارتخانه در بیانیه خود از «شناسایی» و «دستگیری» افرادی در این خصوص خبر داده است.

بیانیه وزارت اطلاعات، نخستین مورد از اعلام مسمومیت در مدارس را مربوط به شهرستان نور در استان مازندران و به تاریخ ۱۵ آبان‌ماه ۱۴۰۱ اعلام کرده و نقطه اوج گزارش مسمومیت‌ها را روز ۱۴ اسفندماه می‌داند.
در این بیانیه آمده است: «نوع رصد و پایش‌های اعمال شده از نخستین روزها، بسیار متنوع و فراگیر بود و با گذشت زمان، با گسترش اقدامات در سطح، واکاوی هر چه بیشتر در عمق، پایش دقیق‌ترِ پشت صحنه‌ها، هم‌افزایی دستگاه‌ها و تقسیم کار و انجام اقدامات مشترک و ترکیبیِ فزاینده، همراه می‌شد.»
وزارت اطلاعات در این بیانیه اعلام کرده که «در ایجاد یا القای بدحالی در آموزشگاه‌های مختلف کشور ۵ دسته از عوامل کشف شدند»
که بر این اساس، یکی از عوامل «بمبک بدبو» بوده است که «پس از استعمال در محیط‌ها، موجب پراکندن بوی نامطبوعی می‌شود و معمولاً برای شوخی و تفریح‌های ناسالم و نامتعارف مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت.» وزارت اطلاعات در بیانیه خود نوشته است که این بمبک در «سکوهای خرید و فروش اینترنتی به فراوانی وجود داشت» و «در بررسی بازار خرید و فروش آن مشخص شد که در بازه زمانی حدوداً سه ماهه، سیصد نفر اقدام به خرید آن کرده بودند که بلافاصله کارِ شناسایی خریدارانِ مورد بحث آغاز، غالب آن‌ها شناسایی و افرادی که با کاربستِ آن‌ها، موجب ایجاد هراس شده بودند بازداشت شدند.»

«افشانه‌های اشک‌آور و گاز فلفل و نظایر آن» از دیگر موارد مطرح شده به عنوان عامل بدحالی دانش‌آموزان در این بیانیه است که «به قصد شیطنت، بازیگوشی، دیگرآزاری و تعطیل کردن کلاس‌ها بوده است» که «در این قبیل موارد نیز با کشف قوطی‌های افشانه و بازداشت عوامل استعمال آن‌ها، التهاب در محیط آموزشی فروکش کرده است.»
این بیانیه همچنین به ایجاد هراس به دلیل «وجود یک عاملِ بودار در محیط یا اطراف آن» در «موارد متعدد» اشاره کرده و می‌افزاید: «از جمله مصادیقِ کشف شده که موجب گزارش به اورژانس، آتش‌نشانی، پلیس و حتی انتقال به درمانگاه شده عبارتند از: پرکردن گاز خودرو با روش‌های دستی و غیراستاندارد، قطع و وصل گاز شهری و نشتی مقداری گاز در محیط، آتش زدن ضایعات در زمین کنار مدرسه و انتشار دود در حیاط آن، استفاده از حشره‌کش، پارک نمودن تانکر حامل ته مانده‌ی نفتا کنار یکی از دبیرستان‌ها و بازگذاشتن دریچه‌های روی تانکر برای عدم تراکم گاز آن و مواردی دیگر از این قبیل.»
در این بیانیه آمده است: «در تعدادی از موارد مکشوفه، وجود اهداف ضدامنیتی و ضدمردمی احراز شده است. به‌این ترتیب که یک یا تعدادی از شیوه‌های پیش‌گفته با هدفِ ایجاد ناامنی یا دامن‌زدن به انگاره‌ی ضعف امنیت در کشور، ایجاد التهاب و آشوب و اعتراض به‌منظور فیلم‌برداری و انعکاس به شبکه‌های فارسی زبان معاند و یا با هدف ایجاد تجمع در مقابل آموزشگاه‌ها صورت گرفته است. عوامل این قبیل موارد غالباً بازداشت و تحویل مرجع قضایی شدند.»
در این بیانیه در نهایت «عامل هراس جمعی (هیستری جمعی)» به عنوان آخرین عامل بدحالی ذکر شده و آمده است: «هراس جمعی (هیستری جمعی) شکلی از اختلال روانزاد است که معمولاً از یک نفر شروع و به سرعت در جمعی از افراد منتشر می‌شود. این اختلال زمانی رخ می‌دهد که افراد یک اجتماع به‌طور همزمان تحت‌تأثیر یک محرک تنش‌زا واقع می‌شوند؛ حتی در پی این عارضه برخی علائم فیزیکی ناشی از تنش‌های ذهنی نیز بروز پیدا می‌کند و در حقیقت این افراد به‌طور ناگهانی اعتقاد پیدا می‌کنند که توسط یک عامل خارجی بیمار شده‌اند. اگرچه اغلب موارد هراسِ جمعی در ابتدا به‌عنوان مسمومیت، حمله شیمیایی یا بیوتروریسم تلقی می‌شود اما بررسی‌ها هیچ اثری از توکسین یا عامل شیمیایی را نشان نمی‌دهد و در کلیه‌ی موارد، مبتلایان به سرعت و بدون کوچک‌ترین عوارضی بهبود می‌یابند.»
وزارت اطلاعات در بیانیه خود آورده است: «نکته قابل توجه آن‌که در مصادیق ایرانی و جهانی علائم و عوارض مشابهی مطرح می‌شوند. همچنین بیشترین فراوانی در عامل شروع کننده، وجود یک بو در محیط یا ادراک بویایی غیرواقعی، شروع کننده‌ ایجاد هراسِ جمعی بوده است.» و اضافه می‌کند: «مکان رخداد این پدیده غالباً در مدارس بوده است. سن غالب، زیر ۲۰ سال؛ جنسیت مبتلایان به این عارضه غالباً در دختران بوده است.»