من هم سال‌هاست اهواز را شهری تمیز و باطراوت دیدم اما…
من هم سال‌هاست اهواز را شهری تمیز و باطراوت دیدم اما…

هرچه با خودم کلنجار رفتم که نمود تمیزی و طراوت اهواز را درک کنم، نشد که نشد. از چاله‌چوله‌های شهر شروع کردم و رد شدن از مسیرهایی که بیشتر برای عبور چهارپایان به کار می‌رود تا چهارچرخ خودرو و دو چرخ موتور‌سیکلت. از دهن باز کردن گاه بی‌گاه زمین، جایی که ترمیم و بازسازی به […]

هرچه با خودم کلنجار رفتم که نمود تمیزی و طراوت اهواز را درک کنم، نشد که نشد.

از چاله‌چوله‌های شهر شروع کردم و رد شدن از مسیرهایی که بیشتر برای عبور چهارپایان به کار می‌رود تا چهارچرخ خودرو و دو چرخ موتور‌سیکلت.

از دهن باز کردن گاه بی‌گاه زمین، جایی که ترمیم و بازسازی به کمتر از دو ماه و چند بار تکرار راضی نمی‌شود.

از بلعیده شدن دوره‌ای اطفال در فاضلاب روباز، جایی که هر بار رخت عزا را بر تن خانواده‌ای بی‌گناه می‌کند. با چند عذرخواهی زورکی و دوربینی و البته دستگیری نمادین سازمان فاضلاب اهواز خاتمه پیدا می کند و همه‌چیز تا داغ بعدی فراموش می‌شود.

از چهار‌راه‌های پر از کودکی که با قرمز شدن چراغ هجوم می‌آورند، بسته به شرایط یکی شیشه پاک می‌کند، دیگری اسپند دود می‌کند، چند نفری هم گل و دستمال کاغذی…

از سطل زباله‌های لبالبی که جولانگاه کسانی شده که در میان دورریختنی‌ها کثیف به دنبال لقمه نانی تمیز هستند.

از دود و غباری که رنگ آسمان را سیاه کرده و هیچگاه اجازه‌ی شماردن ستاره‌ها را نداده.

راستی پانزده سالی هم خاک بر سر بودیم و با خاک‌شش نفس می‌کشیدم.

حالا که دقت می‌کنم، شاید منظور واقعی از تمیزی و طراوت همین‌ها باشد و تا به امروز هرچه می‌پنداشتیم، غلط بود.

جناب وزیر من هم سال‌هاست اهواز را شهری تمیز و باطراوت دیدم، اما ….

ابراهیم متین‌سیرت