پنجره ای رو به امید و موفقیت پشت سطرهای پتروشیمی

عصر اولین ها// آن چه به نام امید دوباره در خاک مسجدسلیمان جوانه زده، شاید راه اندازی مجتمع عظیم صنایع پتروشیمی باشد که به لطف فرزند همین شهر کلید خورده بود…

با دانایی، سختکوشی و ظرفیت های چندوجهی توام با شکیبایی، می گوید روستازاده ای از دامنه های زاگرس است اگر چه نیاز به توصیه و نصیحت به کار و تلاش نداشت اما همچون بسیاری جوانان دیگر سودای برافراشتن پرچم سه رنگ ایران بر فراز قلل افتخار عالم را در سر داشت.کودکی را با سختکوشی و باانگیزه گی اش در برابر تمام ناملایمتی در کنار تلاش های پدر در شخم زدن برق آفتاب گذراند.

وقتی برای ادامه تحصیل در دبستان مهاجرت به اصفهان را پذیرفت، روزنه ای جدید به زندگی اش گشوده است. آن جه که برای برای کمک خرج خانواده بودن، تلاش برای دستفروشی، حضور در میدان مرکزی شهری و کنار استادبناء کار کردن مقدمه ای برای بزرگ اندیشی بود. حتی تلاش در روز عاشورا و برای پایین آوردن مجسمه شاه، تحت تعقیب مأموران ساواک قرار گرفت و مجبور به بازگشت به مسجدسلیمان شد ذره ای از اراده اش نکاست. اقامت در منزل خواهر و انجام کار بنایی پیش از انقلاب در کنار کارهای ظریفکاری و کاشیکاری روزگار نوجوانی را روایت می کرد که همزمان در هنرستان درس می خواند و به ورزشهای رزمی و هنر نقاشی نیز می پرداخت.

در جریان جنگ تحمیلی حضور در جبهه را نیز تجربه نمود و زیر نور منورهای شلیک شده عراقی ها شاهد زخمی شدن و شهادت بسیاری از همسنگرانش شده بود و روزهای غمبار و سنگینی را پشت سر گذاشت. مدیریت امور اجتماعی فرمانداری مسجدسلیمان پس از دوران جنگ و نیز حضور در اداره ستاد بازسازی فرصتی دیگر بود برای خدمت به شهروندان، در روزهایی که عمده مراجعات مردمی آسیب های ناشی از جنگ را روایت می کرد. حتی این دغدغه در دوران دانشجویی در اراک نیز همزمان با اشتغال ادامه داشت.

حضور بعنوان فرماندار فارسان در بهمن ماه ۶۹ فصل جدیدی را در زندگی اش ترسیم نمود و آگاهی از عمق محرومیت مناطق، در عین سادگی با لمس نارسایی ها و کاستی های معیشت روستانشینان در تلاش برای رفع مشکلات بود. ورود به عرصه کارآفرینی را در از چشمه های آب معدنی دیمه آغاز نمود و سرانجام پروژه آب معدنی دیمه در سال ۷۵ با حضور هاشمی رئیس جمهور وقت به بهره برداری رسید. حضور در مجلس پنجم بعنوان منتخب مردم نجف آباد در سال های ۷۵ تا ۷۹ فصلی دیگر را در زندگی آقای کارآفرین رقم زد. روزهایی که همزمان با دوم خرداد سپری شد و عضویت در کمیسیون صنایع و معادن مجلس، تجربیات زیادی را در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی در پی داشت.

عدم راهیابی به مجلس ششم زمینه ساز برنامه یکپارچه و ارزشی یکسان برای افق جدید کارآفرینی بود و دعوت به ورود به صنعت نفت و پروژه توسعه میدان نفتی مسجدسلیمان در اوایل دهه ۸۰ اهمیت دوباره ای به این مقوله بخشید. پروژه ای که علاوه بر ایجاد اشتغال برای انبوهی از بیکاران، انگیزه را برای دولتمردان در توجه بیشتر و سرمایه گذاری جامع تری برای توسعه منطقه ایجاد می نمود.

تجربیات ارزشمند پروژه ترزیق گاز آغاجاری و تجربیات ارزشمند حاصل از این پروژه مقدمه ای بر پروژه پتروشیمی در مسجدسلیمان بود. علاوه بر این مسافرت های گوناگون به کشورها و آشنایی با فرهنگ و مرام و رفتار آن ها، تجربه ای دیگر در رویکرد توام با انضبط کاری و کوشا بودن،  نظافت محیط و احترام به قوانین بود. همین اراده موجب شد تا مجموعه ای قدر به شرکت پتروشیمی مسجدسلیمان ورود کند و گام های موثری به پایداری پروژه در دشت زیلایی بردارد.

حتی در سال هایی که دست شیطانی تحریم و ضعف شبکه بانکی هم مانع از اراده خدمت برای محرومیت زدایی نشد و تلاش ها برای همسویی همه عوامل برای نیل به هدف ادامه یافت. در همان دوران افزایش سه برابری نرخ ارز تنش ها و استرس های فراوان به مجموعه پتروشیمی وارد نمود. تغییرات مدیریتی از یکسو که پاشنه آشیل امور دولتی بود و تلاش برای واگذاری بخشی از اراضی پتروشیمی به پروژه آلومینیوم از سوی دیگر تا حدودی روند توسعه مجموعه پتروشیمی را تحت الشعاع قرار داد.

روند موفقیت آمیز پروژه سهامداران و سرمایه گذاران را به این باور رسانده بود که طرح های توسعه ای اعتبار و ارزش کافی برای سوددهی بالایی دارند. اگر چه یکی از دلایل محرومیت مناطق صرف نظر از اهمیت آن، اختلاف بین سیاسیون و مدیران و جریان های فعال سیاسی و اجتماعی بود. با این حال نتایج قابل توجه پروژه در منطقه از پیشرفت کار حکایت داشت و باور به تغییر در جامعه و نزد مسئولین و مدیران دولتی را توسعه داد. اکنون نیز این پیشرفت و موفقیت دستاورد استفاده از تمام فرصت ها برای توسعه و مذاکرات با شرکت های خارجی و تأمین منابع مالی بود…

-یادداشتی بر جلد اول کتاب از سنک تا لعل (خاطرات دکتر یوسف داودی مدیرعامل مجتمع پتروشیمی مسجدسلیمان)