پتروشیمی، فرزند رانده شده از نفت…
پتروشیمی، فرزند رانده شده از نفت…

سایت خبری شهر اولین ها// تصمیمات عجولانه، هیجانزده و بیبرنامه دولت قبل و اقدامات صورت گرفته در راستای خصوصی سازی و یا به عبارت بهتر، “قصه پر غصه خصوصیسازی”، بدون توجه به دغدغه های نیروی انسانی شاغل در شرکت های پتروشیمی، امروز مشکلاتی را برای بیش از ۳۵۰۰ کارمند رسمی وزارت نفت که در بزرگترین […]

سایت خبری شهر اولین ها// تصمیمات عجولانه، هیجانزده و بیبرنامه دولت قبل و اقدامات صورت گرفته در راستای خصوصی سازی و یا به عبارت بهتر، “قصه پر غصه خصوصیسازی”، بدون توجه به دغدغه های نیروی انسانی شاغل در شرکت های پتروشیمی، امروز مشکلاتی را برای بیش از ۳۵۰۰ کارمند رسمی وزارت نفت که در بزرگترین هلدینگ کشور و بزرگترین شرکت بورسی، یعنی شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس، مشغول به کار می باشند، ایجاد نموده است، مشکلاتی که به تبع آن، این شرکت عظیم و تک تک شرکتهای زیرمجموعه آن نیز از آن متأثر می باشند، شرکتهایی که در نوع خود از نظر ظرفیت تولید، اگر بزرگترین در دنیا نباشند، جزء یکی از شرکتهای بزرگ تولید کننده محصولات پتروشیمی هستند و امروزه سهم زیادی را در صادرات کشورمان دارند، شرکتهایی که در راستای جلوگیری از خام فروشی و ایجاد ارزش افزوده برای میعانات گازی و سایر مشتقات نفتی ایجاد شده اند، و با تولید محصولات بالادستی صنایع پتروشیمی، می توانند مواد اولیه و خوراک سایر شرکتهای پایین دستی این صنعت، از جمله صنایع تولید الیاف مصنوعی، رنگها، رزین ها، سموم دفع آفات، کودهای شیمیایی و هزاران محصول دیگر را تولید نمایند و همچنین با تأمین مواد اولیه صنایع پایین دستی، شرایط را برای گسترش صنایع کوچک مساعد نموده و با خود، چرخ اقتصاد کشور را  به حرکت درآورند. لیکن امروز کارکنان این صنعت، به جای تمرکز بر تولید و تمرکز بر حل مشکلات ناشی از تحریم، با اتکا به دانش و خلاقیت خود، با دغدغه ها و نگرانی های ناشی از شرایط خصوصی سازی و بلاتکلیفی خود دست و پنجه نرم می کنند و خود را در وضعیتی رانده شده از نفت و دارای آینده ای بلاتکلیف می بینند. این افراد، امروز تاوان مدیریت ناکارآمد دولت قبل در خصوصی سازی صنعت پتروشیمی و پالایشگاهی کشور را پس می دهند. و در عین حال نیز، با همه دغدغه ها و نگرانی های خود، چرخ مجتمع های بزرگ پتروشیمی، در دو منطقه اقتصادی و مهم کشور، یعنی عسلویه و ماهشهر را به حرکت در می آورند و سالهاست که با تمام مشکلات، آلودگی ها، حوادث و گرمای طاقت فرسای این مناطق که بر هیچکس پوشیده نیست روزگار می گذرانند. و با آنکه مسئولین وزارت نفت با شرایط کاری آنها بیگانه نیستند، ولی تاکنون به خواسته های صنفی آنها توجه کافی ننموده و همین عدم توجه به درخواست های آنها، که از راههایی از جمله درخواست کتبی و همچنین جمع آوری امضا و ارسال به مدیران وزارت نفت انجام گردیده، پرسنل این مجتمع ها را به راههایی از جمله تجمع های کاری و البته مسالمت آمیز و بدون حاشیه، از جمله تشکیل زنجیره انسانی و انتشار بیانیه و همچنین فعالیت گسترده در فضای مجازی سوق داده است، تا شاید بتوانند صدای خود را از این طریق، به گوش مسئولین و تصمیم گیرندگان برسانند. پرسنل این مجتمع ها در حضورهای دسته جمعی خود و یا در زنجیره های انسانی خود، با در دست داشتن پلاکاردهایی که روی آن نوشته شده است “سهم ما از نفت، سرطان” و “بنزن مرگ تدریجی”، خواستار توجه مسئولین به این قشر فراموش شده صنعت نفت هستند.
این افراد سالها به امید اینکه پس از یک دهه فعالیت در شرایط کاری اقماری و دور از خانواده، بتوانند با انتقالی به سایر شرکتهای نفتی، مدتی را نیز در کنار خانواده و فرزندان خود زندگی کنند، سالهای جوانی خود را در این مناطق سپری کردند، به نحوی که سالها در شرایط سه هفته کار و یک هفته استراحت و یا دو هفته کار و یک هفته استراحت، فعالیت کردند و تنها یک سوم روزهای جوانی خود را در کنار همسر و فرزندان خود بوده اند، اما آخرین وزیر دولت قبل با صدور یک نامه، تمام امید آنها را ناامید کرد و راه انتقالی آنها به سایر شرکتهای نفتی را بست. و وزیر نفت کنونی هم، تاکنون اقدام مثبتی برای رفع این محدودیت انجام نداده است.
منطقه عسلویه، منطقه ای است با یک بام و چند هوا، به نحوی که شرایط کاری شرکتهای پتروشیمی با شرایط کاری تمامی شرکتهای منطقه متفاوت بوده و با وجود اینکه همه کارکنان شرکتهای حاضر در این منطقه، تحت پوشش یک قانون و یک صندوق بازنشستگی می باشند، اما ساعات کاری، تعداد روزهای کاری، امکانات و تسهیلات و همچنین دریافتی هیچ یک از آنها با یکدیگر مساوی نبوده و این اختلاف ها نیز از مواردی است که باعث آزار کارکنان این منطقه شده است. حوادث خطرناک این صنعت نیز، از جمله آتش سوزی های متعدد، سقوط از ارتفاع، مسمومیت با مواد شیمیایی و مواجهه کارکنان با مواد شیمیایی خطرناک و سرطان زا، در کنار ساعات کار طولانی، که معمولاً بیش از ۱۲ ساعت در روز می باشد، از جمله دیگر مواردی است که ساکنان این سرزمین گرم و آلوده را آزار می دهد. و امروز نیز، کارکنان شرکت های واگذار شده مجموعه شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس، در شرایطی قرار گرفته اند، که کاملاً بلاتکلیف هستند، به نحوی که شرکتهای زیرمجموعه وزارت نفت، با استناد به خصوصی بودن آنها و در نقطه مقابل، شرکتهای خصوصی و واگذار شده نیز، با استناد به تبعیت این افراد از قانون نفت، با انتقالی آنها مخالفت می کنند. به نحوی که کارکنان این شرکتها، از وزارت نفت رانده و از وزارت کار نیز مانده شده اند. و نمی دانند که بالاخره خصوصی هستند یا تابع وزارت نفت.
کارکنانی که امروز می بایست با تمام توان، در وضعیت رقابتی برداشت از مخزن مشترک گازی پارس جنوبی، به فکر تولید حداکثری و ایجاد ارزش افزوده برای میعانات گازی و سایر مشتقات نفتی و گازی باشند و در این وضعیت رکود اقتصادی، چرخ کند شده اقتصاد کشور را به حرکت درآورند، به دلیل بی برنامگی دولت قبل و عدم توجه مسئولین کنونی وزارت نفت به خواسته های منطقی و قانونی خود، هر روز به دنبال جمع آوری امضا، برنامه ریزی برای حضور دسته جمعی و البته مسالمت آمیز و فعالیت گسترده در فضای مجازی، به دنبال خواسته های صنفی خود هستند. کارکنانی که عمدتاً دارای بیش از ۱۰ سال سابقه مفید در این صنعت بوده و با توجه به هزینه های صورت گرفته جهت آموزش و توانمند سازی آنها، امروز به نهالی تبدیل شده اند، که می توانند با تکیه بر دانش و تجربه خود، در صنعت نفت، نقش محوری را داشته باشند. کارکنانی که بی توجهی به خواسته های آنها، می تواند آنها را به سوی شرکتهای خارجی، در آن طرف خلیج فارس و یا سایر کشورهای دیگر فعالیت می کنند، سوق دهد.
و شاید میپرسید که چاره درد چیست؟

به سهم خودم پاسخم این است که در ابتدا، میبایست واقعیات را با چشمان باز بنگریم، عمق درد و عمق فاجعه را بشناسیم و صادقانه بپذیریم، که شرایط کاری سخت و طاقت فرسای ایجاد شده برای کارکنان مجموعه های پتروشیمی و دوری طولانی مدت آنها از خانواده و فرزندان خود و مواجهه زیاد آنها با مواد شیمیایی و آلودگی محیطی، این نیروی ارزشمند و توانمند را فرسوده و کارایی وی را کاهش می دهد و اگر در کوتاه مدت برای بهبود شرایط آنها اقدامی صورت نگیرد، نه تنها به اقتصاد کشور کمکی نکرده ایم، که باعث از دست رفتن این سرمایه ارزشمند نیز می شویم و حتی اگر این وضعیت، منجر به ترک کار و ترک کشور نگردد، ممکن است در آینده ای نزدیک و به دلیل فرسودگی و بیماریهای ناشی از فعالیت در این محیط، هزینه های سرسام آوری را بر صندوق های بازنشستگی، از جمله صندوق بازنشستگی نفت تحمیل نماید. و باید بپذیریم که ماندن طولانی مدت در چنین مناطقی، برای هیچیک از این افراد، نه ممکن است و نه به صلاح آنها و جامعه می باشد. لذا لازم است مسئولین مربوطه با بررسی دقیق و واقع بینی، تلاش نمایند، تا تمامی قوانین نفت برای این کارکنان نیز اعمال گردیده و ضمن یکسان سازی شرایط کاری آنها در منطقه، از جمله برقراری سیستم دو هفته کار و دو هفته استراحت، بستر مناسب جهت انتقالی این کارکنان به سایر شرکت های نفتی نیز فراهم گردد.
محمدرضا قاسمی
کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی