«انتخابات و آسیبی بنام طایفه گرایی»
«انتخابات و آسیبی بنام طایفه گرایی»

سایت خبری شهر اولین ها// فریدون هاشمی: دنیای مدرن امروز چهار نعل مثل اسبی گریزپا با یال آشفته در باد روزگار به پیش می تازد. با زخم هایی بر پیکر جوانش و ضجه هایی مبهم در شیهه ی نازکش. دنیای آدم ها به گونه ی غریبی در هم ریخته است.آزادی و اسارت، دانش و نادانی، […]

سایت خبری شهر اولین ها// فریدون هاشمی:

دنیای مدرن امروز چهار نعل مثل اسبی گریزپا با یال آشفته در باد روزگار به پیش می تازد. با زخم هایی بر پیکر جوانش و ضجه هایی مبهم در شیهه ی نازکش.
دنیای آدم ها به گونه ی غریبی در هم ریخته است.آزادی و اسارت، دانش و نادانی، پیشرفت و پسرفت، اندیشه و دیوانگی، جنگ و صلح، لبخند و اشک و خون و عرق درهم پیچیده و بهم آمیخته است.
از این رهگذر آدم های اندیشمند و آگاه در تلاشی دوچندان برآنند که دنیایی مهربان تر و زیباتر بر پایه ارزش های درونی و اخلاقی با گریز به باورهای آسمانی و انسانی بسازند. دنیایی که در آن کودکان، سرگردان خیابانهای کار نیستند و جسد زخمی فرزندان گمشده ی هیچ مادری در ناگزیر فرار و پناهندگی، خون خود را بر صخره های لجوج خشمگین نمی پاشد.
دنیایی که انسان ها در آن آزادانه تر بخندند و رفاه و آرامش و آسایش سهم بیشتری در جهان داشته باشد و قلم ها خنجری بر گرده ی دروغ و فریب و دزدی و خیانت و گستاخی باشد. جهانی گسترده و سرشار از عشق و دوستی و ایمان و مهربانی.
انتخابات خود در ماهیت و مفهوم خویش سرشار از آزادی و خوبی و گذشت و احترام و باورهای مقدس انسانی و بشری ست و راهکاری ست که برابری در اظهار نظر و مدیریت سرزمین و حفظ داشته های فکری و عاطفی و سرمایه های اجتماعی و انسانی و باورهای دیرینه و فرهنگی را امکان پذیر ساخته است.
ما در کنشی پیشرفته و مترقی می پذیریم که باهم برابریم. زن و مرد و جوان و پیر، بی سواد و درس خوانده، دارا و ندار، رییس و کارمند، کارگر و وزیر و همه در ترازوی انتخابات هیچ سنگینی و برتری بر یکدیگر نداریم.
در این بازی عادلانه و مبتنی بر کرامت انسان، طایفه پرستی و قشری گری کم رنگ می شود و نژاد و قومیت گم می شود. و این فرصتی ست تا همدیگر را انسانی تر و مهربانانه تر در کنار هم حس کنیم و جامعه خود را بر پایه عقل و دانش و عشق و دوستی بسازیم.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نماینده های مجلس فارغ از مکان و ولایتی که انتخاب شده اند، نماینده همه مردم و پاسخگوی تمامی آنها بوده و در برابر تمام ملت مسؤل هستند. آنها سوگند می خورند که به آزادی و باورهای مردم سرزمین شان پایبند باشند و تا آخرین توان از حقوق مردم و مصالح آنان دفاع کنند.
شهرستان ما از همیشه ی تاریخ بر پایه ایلی و طایفه ای استوار بوده و غیرت ها و شجاعت ها در تقویم عمر این مردم از دریچه ی خانواده و فامیل دیده شده و بسیاری از باورها و دانسته ها و رفتار و پندارها از این منظر تکرار شده و مانده است.
اما خداوند در کتاب خود تنها یک دلیل را برای قومیت و طایفه ای بودن مردم آورده است و آنهم این بوده که: تا همدیگر را بهتر بشناسید!
فرهنگ مردم ما سرشار از وفاداری و قدرشناسی و نوع دوستی و احترام به همسایگان و اقوام و طوایف و خانواده ها بوده است. مردم یکدیگر را می شناسند و موجودیت همدیگر را قبول دارند و به خوبی با هم کنار آمده اند.
با ساختارمند شدن نظام حکومتی و رواج مولفه های زندگی مدرن و تاکید بر آموزه های اخلاقی و دینی و باورهای انسانی، امروزه دیگر جایی برای طایفه گرایی در مفهوم سنتی و قدیمی آن باقی نمانده و تعصبات کور و منطقه گرایی بی دلیل و غیرعاقلانه جز آسیب بر پیکره ی اجتماع و برگرداندن ما به کنش های بی بنیان و ویران کننده سرانجامی نخواهد داشت.

امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی اگر چه هفته ها تا آغاز زمان تبلیغات و رقابت رسمی آن مانده است با گرمی و شور ویژه ای دنبال شده و مردم از همین روزها در جریان ورود کاندیداها و سنجش توانایی های آنها قرار گرفته اند.
این مساله می تواند نوید بخش شوری دیگرگونه و مشارکتی بر مبنای شعور و عقلانیت و بر پایه دوراندیشی و مصلحت جامعه و سرزمین مان باشد. تلاشی که پیامدش می تواند آبادانی و رفاه و خوشبختی این مملکت باشد.
استفاده از چهره های متخصص و دانشمند با گستره ی توانایی های کلان و قدرت و نگرش جهانی و ملی و عملگرایی منطقی و بدون غرض بی آنکه در دام گروه ها و جناح های سیاسی و فکری یکسویه گرفتار شویم می تواند گامی استوار در راه آبادانی باشد.
متاسفانه گاهی می بینیم که عده ای به نام انتخابات و در اصل برای منافع شخصی و گروهی و یا بر اساس اشتباه و تحلیل نادرست و نداشتن دیدگاه مناسب و انسانی به مسایل قومی و طایفه ای دامن می زنند. اینها احساس پاک جوان ها را تحریک می کنند تا طرفداران بیشتری دست و پا کنند.
گرچه عملکرد نمایندگان پیشتر و مدیران سالهای دور و نزدیک گاه آنچنان یکسویه و بر پایه همین نگاه قومی و طایفه ای و جناحی و فامیلی بوده است که واکنش های قومی و منطقه ای را برانگیخته است اما اینها باید زنگ خطر بزرگتری شده تا مسؤلان مختلف اجتماعی و امنیتی و سیاسی هوشیارانه تر به فکر برخورد با این مسایل و مدیریت علمی تر و کارشناسانه تر فضاهای اداری و اجتماعی باشند.
ما فرهنگی داریم با مولفه های برجسته و روشن که در زبان، آیین ها، پوشش، گویش، رسم ها، قصه ها، متل ها و شعر و ضرب المثل ها و آوازها و لالایی ها و شروه ها و سرودهایمان تکرار می شود. ما مردمی داریم با باورهای انسانی و اخلاقی شگرف که از دالان هزارپیچ تاریخ گذشته و در رفتار و پندار و کردار این مردم تجلی یافته است. مردمی که صبح و پسین خود را با شکرگزاری و توکل می گذرانند و فرهنگ کار و تلاش و امید و شادی و سرسختی و شجاعت و بخشش و جوانمردی را به ارث برده اند.
بی جا نیست اگر یاداور شویم که وظیفه دینی و قانونی و انسانی همه ماست که به این میراث های بزرگ احترام بگذاریم و برای حفظ و ماندگاری شان از جان مایه بگذاریم.
ما مجبوریم اگر برای فرهنگ و گذشته خود ارزش قایلیم دست یاری به همدیگر بدهیم و کسانی را بپذیریم که ابتدا به مولفه های زندگی اجتماعی ما باور دارند و آنها را می شناسند و با مغز استخوان حس می کنند و سپس بر این پیمان وفادار و استوار می مانند که از نگاه و باور این مردم به مسایل بنگرند و با جان و روح خود برای حفظ و گسترش این فرهنگ تلاش کنند.
مساله امروز مردم ما تنها شغل و راه و نان و وام و آموزش و مسکن و ازدواج و … نیست. مساله اصلی و برجسته ی ما حفظ اصالت و فرهنگ و داشته ها و دانسته های ماست. احترام به اعتقادات و نگاه و نظرات مردم ماست. شناخت و اعتقاد به مولفه های بومی زندگی ماست. که اگر اینگونه باشد دیگر نیازها در این بستر به خوبی و در تناسب با باورها و داشته هایمان آسانتر و اصولی تر قابل حل است.
در پایان پیشنهاد می کنم با آگاهی و دانش و بر پایه اندیشه از طایفه گرایی و تعصبات خانمانسوز و بی سرانجام پرهیز کنیم و در بستر فضایی عاقلانه مصالح سرزمین و مردم خود را در نظر گرفته و با متانت و بزرگی آنچنان که وجدان مان آسوده و روح مان آرام باشد کنشی درست و توام با عقلانیت داشته باشیم.
با آرزوی روزهایی روشن تر و سرزمینی شادتر و خوشبخت تر و مردمی رها و آزاده و سرافراز و پیروز.