حقوق بشر از معمول ترین واژگان ادبیات برخی کشورها برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود و تحت فشار قرار نهادن دیگر کشورهاست. با نگاهی دقیق به تحولات جهانی طی سال های اخیر و مقایسه گفتار و رفتار مدعیان حقوق بشر می توان قانون مداری آنان و رعایت اصول ابتدایی حقوق بشر را مورد کنکاش و ارزیابی قرار داد.
در سال ۱۹۴۷ کمیسیون حقوق بشر به منظور تدوین استانداردها و پیگیری وضعیت حقوق بشر در کشورهای عضو سازمان ملل تشکیل شد. فعالیت های این کمیسیون پس از گذشت شش دهه در سال ۲۰۰۶ در قالب شورای حقوق بشر ادامه یافت. در همین راستا کشورها بر سر معاهدات بنیادین با موضوع حقوق بشر توافقاتی انجام داده و استانداردهایی را تصویب نموده اند. از آن جمله می توان به کنوانسیون حقوق کودک، کنوانسیون منع شکنجه و سایر رفتارهای ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز، کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون بین المللی رفع کلیه اشکال تبعیض نژادی و کنوانسیون بین المللی حمایت از حقوق کارگران مهاجر اشاره داشت.
صرف نظر از تبعیض ها و نقض مکرر حقوق بشر در زمینه های مختلف که در کشورهای مدعی حقوق بشر رخ می دهد ادامه بحران کنونی غرب آسیا که به واسطه حملات نظامی و موشکی در غزه و لبنان اتفاق می افتد واژه ی حقوق بشر را بیش از گذشته به یک واژه ی خنثی تبدیل نموده است. سکوت جامعه جهانی در قبال ادامه ویرانی ها در غزه به وضعیت انفعالی در خصوص تخریب لبنان و بیروت ترسری یافته است. از نابودی زیرساخت ها و تخریب منازل که بگذریم ( که البته نمی شود گذشت) جان هزاران انسان در این مناطق به مخاطره افتاده و هزاران نفر دیگر نیز قربانی وحشیگری ها شده اند.
آن چه مسلم است سکوت بسیاری کشورها در قبال غزه و لبنان، ارجحیت دادن منافع خود بر اصول نوع دوستی است که این گونه بر تمامی جنایات رقم خورده چشم بسته اند. حجم ویرانی و نسل کشی ها نشان می دهد که حقوق بشر فقط دستاویزی برای ایجاد چهره ای موجه در تریبون های بین المللی است. چهره ای پلید که خوی آدم کشی را ذات می پروراند و حقوق بشر را در پستوی مبادا پنهان می کند…
آری؛ اینجا کار از نقض حقوق بشر گذشته است و عده ای اصلاً برای بشر، حقوقی قائل نیستند. هر چه خودشان می گویند و انجام می دهند همان است. ماشین کشتار ماهیت انسانی آنان را هم به فراموشی سپرده، مثل حقوقِ فراموش شده ی بشر که در دوران پساجنگ، باز هم دستمایه ی قدرت های پوشالی جهان خواهد شد.