ما رونالدو ندیده نبودیم
ما رونالدو ندیده نبودیم
اکنون اما مسئولین ما هم برای عکس یادگاری با رونالدو از هم سبقت می گیرند، مردم عادی که جای خود دارد. کافی است کمی با خود بیندیشیم تا چه اندازه امکانات حداقلی برای یک جوان ایرانی را در زندگی شخصی و اجتماعی دریغ کردیم و بدون تفریح و در پایین ترین سطح امید به آینده (مطابق آمارهای منتشره جهانی) آنان را بدنبال اتوبوس کریس رونالدو دوانده ایم...

عصر اولین ها// حجم اخبار حضور کریس رونالدو در ایران به حالت انفجار درآمده، در حالی که همزمان با ورود او به کشور، رییس جمهور برای حضور در اجلاس سازمان ملل وارد نیوریورک شد اما بازتاب خاصی در جامعه نداشت. عده ای برای طنز هم که شده اتوبوس کاروان تیم النصر را در دیوار به فروش گذاشته اند. در خروجی فرودگاه جماعتی دوان دوان به دنبال اتوبوس رونالدو فرودگاه رکورد زدند. هجوم دوستداران فوتبال از در و دیوارهای هتل اقامت تیم النصر برای دیدن رونالدو به شکلی عجیب رقم خورد. النصر از تمرین پیش بازی خود منصرف شد و حضور سرمربی تیم در نشست خبری قبل از بازی با تاخیر یکساعته همراه شد. بسیاری مطالب و اخباری که اصلاً ارزش خبری نداشت به دنیا مخابره شد و سرانجام رونالدو پس از نود دقیقه مسابقه در ورزشگاه آزادی به عربستان برگشت. یادمان نرود که ما سابقه این «هجوم برای آدم خارجی ها دیدن و عکس یادگاری گرفتن» را قبلا در سطوح دیگری تجربه کرده ایم. آن هم در مجلس برای چند عکس یادگاری ناقابل با موگرینی!

نقدی به جامعه ی دوستدار فوتبال و علاقمند به یکی از نخبه های فوتبال جهان نیست و در بسیاری کشورهای دیگر هم این گونه استقبال برای دیدن رونالدو بوده و هست.اما برای این سرمایه ارزشمند اجتماعی چه کردیم؟ تا چه اندازه توانستیم حداقل های زندگی را برایشان فراهم کنیم؟ وقتی حتی یک ورزشگاه پیر ۵۰ ساله را هم نمی توانیم برای حضور تماشاگران مهیا کنیم، آیا سطح مدیریتی ورزش ما شایسته ی این همه سرمایه اجتماعی خواهد بود؟ عربستان بستر زندگی و ورزش حرفه ای را برای گلچینی از ستارگان فوتبال جهان فراهم کرده، قطر همه ساله میزبان مسابقات مهم آسیا و جهان شده و امارات نیز بسیاری جدال های مهم اروپایی را میزبانی می کند، بپرسیم ورزش ما کجاست؟ آیا به اندازه ی جملات مدیران و مسئولین، در میدان عمل هم وزن داریم؟
از آخرین میزبانی بازیهایی آسیایی در ایران حدود ۵۰ سال می گذرد و عمده ی افتخارآفرینی های ورزشکاران و تیم های ما بیشتر متکی به توانمندی فردی و غیرت و همت ایرانی بوده و کمترین سهم را مدیریت در آن دخیل بوده است. سال هاست افتخاراتی همچون علی دایی را در ورزش کشور به دنیا شناسانده ایم اما از بکارگیری آنان در پست های مدیریتی غافل هستیم. دهه ها قبل میزبان پله، مروارید سیاه فوتبال و بسیاری ستارگان دیگر بودیم و بارها به تمجید امکانات ورزش ما پرداخته بودند…
اکنون اما مسئولین ما هم برای عکس یادگاری با رونالدو از هم سبقت می گیرند، مردم عادی که جای خود دارد. کافی است کمی با خود بیندیشیم تا چه اندازه امکانات حداقلی برای یک جوان ایرانی را در زندگی شخصی و اجتماعی دریغ کردیم و بدون تفریح و در پایین ترین سطح امید به آینده (مطابق آمارهای منتشره جهانی) آنان را بدنبال اتوبوس کریس رونالدو دوانده ایم…
ما رونالدو ندیده نبودیم؛
رونالدو ندیده شدیم