عصر اولین ها//سامان فرجی بیرگانی: مرگ دلخراش مادر و فرزند ایذه ای، در هفته اخیر که بر اثر رهاسازی آب از دریچه سدکارون۳ در بالادست «گدارسوسن» اتفاق افتاد، بار دیگر مسئله مرگ ومیرهای ناشی از برهم خوردن نظم طبیعی زندگی جوامع محلی بر اثر سدسازی های دو دهه اخیر بر رودخانه کارون را یاداور شد، از زمان ساخت سدهای متعدد بر سرچشمه رودهای جاری از زاگرس دهها مورد از مرگهای غیر طبیعی چوپانان، ماهیگیران محلی و زنان وکودکانی که برای برداشت آب یا آبتنی ، یاعبور از حاشیه رودخانه ها و رهاسازی آب از بالادست یا رانش حاشیه ی دریاچه اتفاق افتاده است، این مرگها که در هیچ دفتری ثبت نمی شوند و به دلیل پراکندگی مناطق و عدم گردش اطلاعات همواره مورد نادیده انگاری واقع می شوند، نوک قله طیفی از مشکلات اجتماعی ، روان، اقتصادی و محیط زیستی است، که با احداث این پروژه ها به صورت مستمر برای مردم وطبیعت حاشیه رودها ایجاد شده است، پدیده ای که من آنرا تحت عنوان «سدزدگی» نامگذاری کرده ام.
نقطه اوج این مصائب مرگ ۱۴زن و کودک در واژگونی خودروی حامل آنها در دریاچه کارون۳ در نهم مرداد سال۱۳۹۲ بود که به واقعه «گدار شهپیر» موسوم شد، به فاصله ۱۱سال از آن واقعه هنوز وزارت نیرو، شرکت منابع آب ونیرو ایران و مدیران سدهای یاد شده از طریق نادیده انگاری جوامع محلی ، در حال تضییع حقوق و قربانی گرفتن از مردم عادی هستند.
طی سالهای گذشته هزاران خانوار از روستاییان عشایر بختیاری بر اثر آبگیری سدهای کارون۳کارون۴، گتوندعلیا، سدجره وسد کمندون، ناچار به اوارگی وکوچ اجباری شده اند، فقر مطلق آواراگان سدسازی ، در کنار دهها قربانی گاه و بیگاه که بر اثر حوادث ناگوارناشی از رهاسازی یکباره اتفاق می افتد، توجه ویژه به شناسایی و چاره اندیشی این طیف از صدمات و ، وضع قوانین جدید برای حمایت از قربانیان سدسازی در ایران و سایر نقاط جهان را می طلبد، این قلم به عنوان عضو کوچکی از جنبش مخالفت باسدسازی که حداقل از قدمت ۱۵ ساله در ایران برخوردار است، پیشنهاد می نمایم به منظور توجه دولتها به خسارات عظیم سدسازی برای جوامع محلی- که اغلب از دسترسی مطلوب به نهادهای قانونی برای استیفا حقوق محروم میباشند – و رفع قانون گریزی یا سو استفاده از خلاهای شرکتهای سدساز روز نهم مردادماه هرسال، را به عنوان روز جهانی حمایت ازقربانیان سدسازی وکاهش آسیب های سدسازی نامگذاری شود.